سگالش

و من ماه است‌و انگار پنجره‌ام بر مدامِ حاشیه‌هایِ برف

Monday, June 05, 2006



1.در اين باغ
متصل شده‌يي كه خبردار شوي از تازه‌ها. رفته‌يي مثلن به اينجا...تكرار حرف‌هايي هميشه. و بعد سر‌زده‌يي به اميد خبري بهتر و خبري نيست
هميشه يك مشت حرف تكراري ، شعار تكراري
و يك حقيقت دوردست : بند و بندي


2.... مانا تنها نيست
با همه تظاهري كه ميكنيم به تنها نبودنش مانا تنهاست
مثل رامين جهانبگلو
مثل اكبر گنجي
مثل ياشار قاجار
و اين واقعيت تلخ زندگي ماست
نظاره و پذيرش تفاوت چنداني با انكار ندارند